سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شعر کده
صفحه اصلی وبلاگ
پارسی بلاگ
شناسنامه من
ایمیل من
 RSS 
اوقات شرعی
دوشنبه 86 اسفند 6 ساعت 7:57 عصرسلام


 


 

 


 

 

 


 

و باران


 



 

بهانه ای بود


 



 

برای


 



 

سلام من و تو..

 


متن فوق توسط: مازیار نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
دوشنبه 86 اسفند 6 ساعت 7:34 عصرعید

salam   be  dostan  aziz    man  az   taraf  khodam    eyd 1387   ro  be   shoma   tabrik   migam 

mamnon  ke  omadin

 

.................................................................................................................................................................................

 


 

عشقی که گرم وشدید است


 

زود می سوزد و خاموش می شود


 

من سرمای ترا نمی خواهم


 

و نه ضعف یا گستاخی ات


 

عشقی که دیر بپاید


 

شتابی ندارد


 

گویی که برای همه عمر وقت دارد


 

مرا کم دوست داشته باش اما همیشه دوست داشته باش


 

این وزن آواز من است


 

اگر مرا بسیار دوست بداری


 

شاید حس تو صادقانه نباشد


 

کمتر دوستم بدار


 

تاعشقت ناگهان به پایاین نرسد


 

من به کم هم قانعم


 

و اگر عشق تو اندک اما صادقانه باشد


 

من راضی امخ


 

دوستی پایدار از هر چیزی بالاتر است


 

مرا کم دوست داشته اما همیشه دوست داشته باش


 

این وزن آواز من است


 

بگو تا زمانی که زنده ای دوستم داری!


 

و من تمام عشقم را به تو پیشکش می کنم


 

تا زمانی که زندگی باقی است


 

هرگز تو را فریب نمی دهم


 

چه اکنون و چه بعد از مرگ


 

همیشه با تو صادق خواهم ماند


 

و امروز در بهار جوانی ام


 

عشقم به تو اطمینان می بخشد


 

مرا کم دوست داشته باش اما همیشه دوست داشته باش


 

این وزن آواز من است


 

عشق پایدار  لطیف وملایم است


 

ودر طول عمر   ثابت قدم


 

با تلاش صادقانه


 

چنین عشقی به من هدیه کن


 

و من با جان خود


 

از آن نگهداری خواهم کرد


 

در خشکی یا دریا


 

در هر جا ودر آب وهوا


 

عشق پایدار  ثابت و همیشگی است


 

مرا کم دوست داشته باش اما همیشه دوست داشته باش


 

این وزن آواز من است همان گونه که وزن زندگی است


*****************************************************************************************************

 

 

 


 

آتشی رادر دلم خاموش کن


 

تا به امشب در دلت غم داشتی


 

همچو گل ها میل شبنم داشتی


 

هیچ می دانی که بلبل مردنی است


 

روح احساسات گل پژمردنی است


 

هیچ آیا میل کافی داشتی


 

کعبه ای بودی ،طوافی داشتی


 

یا شنیدی از زبان لال من


 

شرحه ای ازدردو ازاحوال من


 

وقت پرواز این دلم درغم نشست


 

شورو شوق زندگی در من شکست


 

باز هم روحم رفیق یاس شد


 

نا امیدی در تنم احساس شد


 

باز غم بر فصل دل پاییز شد


 

اشک ازپیمانه ام لبریز شد


 

این دلم را هیچ کس یاری نکرد


 

با دوچشمانم عزاداری نکرد


 

عاشقی جرم وگناهم گشته بود


 

دشت ها لبریز آهم گشته بود


 

من چه گویم از تب دریای عشق


 

یا از این دیوانه لیلای عشق


 

باز من از ابتدای عشق او


 

می روم تا ناکجای عشق او


 

هرچه باشد دل به عطرش زنده است


 

شورو شوقش تا ابد پاینده است


 

 

 


*****************************************************************************************************

    تو نیستی


 

    اما


 

    یادت همیشه با من است


 

   همچون مرهمی برای زخم کهنه ام


 

    ولی فکر نبودنت


 

     خود بهانه ایست


 

    برای اینکه


 

    از سربگیرم


 

     گریه ی شبانه ام را

*****************************************************************************************************

         

چندتا  جک
 


 

غضنفر می خوره به جدول, میشین حلش  میکنه

***********************************************

گاوه کارت سوخت میخوره , شیرش سهمیه بندی میشه

**********************************************

آخونده بعد از ورق بازی میره بالا منبر، وسط صحبتاش یکی از ورقاش از جیبش می افته, میبینه که داره ضایع میشه از زمین ورمیداره و میگه: کی این ورق و می شناسه؟ همه میگن بی بی گشنیزه….. بعد آخونده میگه: خاک بر سر همتون!!!!! که بی بی گشنیز رو می شناسید, ولی بی بی، فاطمه زهرا رو نمی شناسید

*********************************************************************************************

کمک خلبان ترک تازه کار: خلبان، نگاه کن از این بالا آدما مثل مورچه می مونن . خلبان: نه جانم، اینا همون مورچه هستن. ما هنوز رو زمینیم و پرواز نکردیم

************************************************************************************************

 

خوب  دیگه  بسه

): گریه کردن تا سحر کار من است. شاهد من چشم بیمار من است . فکر کردم که او یار من است. نه! فقط در فکر آزار من است. نیتش از عشق تنها خواهش است ”دوستت دارم“ دروغی فاحش است. یک شب آمد زیر و رویم کرد و رفت. بغض تلخی در گلویم کرد و رفت. پایبند جستجویم کرد و رفت. عاقبت بی آبرویم کرد و رفت. این دل دیوانه آخر جای کیست

*******************************************************************************************

اندازه ی تمام گوسفندهای جهان دوستت دارم. قربانت، چوپان دروغگو!

**********************************************************************************************

از شاهکارهای ادبیات: یکی بید یکی نبید، 3 تا درخت بید که 2 تاش بید بید، یکیش بید نبید، اونی که بید نبید، وسط اون دوتا که بید بید بی

 

 
 


 

 


 

 


 


متن فوق توسط: مازیار نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم
شعر  کده
مازیار
لوگوی من
شعر  کده
اشتراک در خبرنامه